"منها خلقنا كم و فيها نعيد كم و منها نخرجكم تاره اخري"
(شما را از خاك آفريديم و به خاك بر مي گردانيم و بار ديگر از خاك مبعوث تان مي كنيم)
*تذکر بجايي بود!
مثل يک وسوسه به دور تنم؛ با تو و عطر تو مي آميزمگرچه دوري؛ تو دوري از دستم؛بوي گندم براي من کافيست
به روزمموفق باشي رفيقمنتظرتم
خدايا از چند صباح پيش که در وادي شب شکنان قدم گذاشته ام، تا به حال تعداد کثيري از هم قطارانم بار سفر بسته اند و عزم ديدار دوست نموده اند؛ اما من رو سياه،از کاروان عقب افتاده ام.
- خدايا ! تو خود گفتي هر که عاشق من باشد عاشقش خواهم بود،
و هر که را عاشق باشم شهيدش خواهم کرد،
و خون بهاي شهادتش را نيز خود خواهم پرداخت،
- خدايا !
من عاشق توام!