• وبلاگ : بچه مسلمون
  • يادداشت : ماجراي من و بخش روان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    وقتي گفتين داداش من هم فوق مکانيکيش را گرفته و الان هم منتظر سربازيه ....فکر کردم خوودتون را ميگيد((به خاطر کلمه داداش::دي)

    معافيم هم به خاطر سابقه جبهه و جانبازي پدرم هست...ولي خداوکيلي برا قبولي من استفاده نکردم......ما به هرکي ميگيم دولتي قبول شديم ميگن چون پدرت جانباز بوده قبول شدي.......اين هم برام يه معضل شده که چطوري به اين مردم حالي کنم که استفاده نکردم!!
    ...

    پاسخ

    چه بامزه ... نميدونستيد من خانمم؟ ... کاري نداشته باشين اصلا که ديگران چه فکري ميکنن ... بذاريد راحت باشن ... آدمي پيامبر هم که باشه از دست حرف مردم در امان نيست ... راستش من تو بيمارستان هم چادر ميذارم ... همه فک ميکنن با سهميه اومدم و بابام يا شهيده! يا آخوند! ... نيازي نيست حالي کنين همه چيز رو ... اگه کسي پرسيد جواب بديد ... البته درسته ... ميدونم ... آدم از دست اين فکرا و حرفاشون خيلي اذيت ميشه ... چه ميشه کرد ... دنياست ديگه... تحمل بايدش ... :-) .. التماس دعا ...