بچه مسلمون
توی این بخش آدم یه کم دپرس میشه...فک کن آدمی که سالمه یهو اسکیزوفرنی میگیره برا خودش دری بری میبافه...آدم باورش نمیشه که یه آدم بتونه این چیزا رو سر هم کنه...مثلا من امام زمانم و زاده الهی هستم...علی! رفسنجانی حضرت نوحه...خامنه ای حضرت موسی ....خاتمی حضرت عیسی....یا اینکه یکی جلوی چشمات با بچه ای که وجود نداره حرف بزنه...یا اینکه اینقدر دپرس باشه و افسردگی ماژر داشته باشه که تو نتونی بهش هیچ کمکی بکنی...یکی از مریضامون متخصص جراحی ترمیمی فک و صورت بود...اسکیزوفرن شده بود...4ماه پیش مطبش رو تعطیل کرده بود....خیلی خانم متشخصی بود...دکترمون صداش میزد خانم دکتر...داروهاش باعث شده بود پاهاش هم بلرزه...هی پاهاش تکون میخورد....وقتی نگاش میکردم و گذشتش رو تو ذهنم مرور میکردم...خیلی دپ میشدم....به این نتیجه رسیدم که بدترین بیماری ، بیماری روانیه...راستش اصلا باورم نمیشد دارم با اینجور آدما حرف میزنم...احساس میکردم اینا همش تو تلویزیون و داستان هاست...افسوس که بزرگ شدم...اونقدر بزرگ که باید دنبال این باشم که چجوری درد اونا رو کم کنم...افسوس که دیگه بچه نیستم...من ولی هنوز کوچیکم...گریم میگیره خب... در حالی که در اروپای سده های میانی بیماران روانی به اتهام جن زدگی و مامن دادن به شیاطین در زیر روش های گوناگون شکنجه دوران سختی را میگذاراندند، در کشورهای اسلامی به ویژه ایران در بیمارستان ها دارالشفاها و دارالمجانین ها به عنوان بیمار مورد درمان قرار میگرفتند.پزشکانی همچون: ابن سینا،زکریای رازی،سید اسماعیل جرجانی و.... همینقدر بسه....ادامه داره ها ....برا اینکه نشین خسته دیگه نمینویسم!....شما رو ارجاع میدم که اگه علاقمندید تشریف ببرید کتاب رو مطالعه کنید(دقیقا مث استاد..که یه مبحثی رو نصفه نیمه میگه...بعد میگه خودتون برید از کتاب بخونید...و هیچکس هم نمیره!!) خوش عالمیست عالم دیوانگی اگر....موی دماغ ما نشود مرد عاقلی سللام....خوفید ؟؟...ایشالا که رو به راهید.... سلام....خوبید بچه ها؟؟...چطورکید؟؟...حال و احوالات به کامه؟؟ سللام.....داشتم پاکسازی موبایل انجام میدادم که برخوردم به یه پیامک قدیمی گفتم براتون بذارم یه کم حال کنین....دوستان جدی نگیریدها ....همش شوخیه....دپ نشید ییهو....مامانتون بیاد بگه چرا بچمو دپ کردید؟......اتفاقا رشته مون خیلی هم حال میده......به قول داداشیم که میگه" همینطوری گفتیم که دور هم باشیم بخندیم"......راستش معنی هفتمی برام یه کم ثقیل بود نگرفتم چی شد....بچه ها امتماس دعا..... 8 reasons why I want to be a doctor سلام عرض شد از طرف ما به همه....بعد از چندین تا روز آپ شدیم بالاخره....راستش اینقده درگیری و ذهنی واسه آدم پیش میاد که نگو....بخش ENT (گوش،حلق،دماغ!) هستیم الآن....بخش بدی نیس زیاد....ولی یه مدیر گروه داره که....به اصطلاح عوام مذهبیه....از امام و انقلاب برات میگه و انرژی هسته ای و طب مکمل و خیلی چیزای خوب دیگه..... ولی حرفاش همچی به دل نمیشینه....یه چیز جالب هم که گیر میده که اسلام گفته پزشک محرمه....من نمیدونم منظور از اسلام اسلامیه که خدا گفته یا خودش.....بعضی کاراش آدم رو به بورمه(گریه) میندازه....میگه استاجر مرخصی نداره(آخه یکی نی به اینا بگه استاجر هم حق حیات داره خب).... وقتی میخواد یه مبحث برات بگه اینقده جاده خاکی میره که نمیفهمی چی شد مبحث.... هر روز هم باید زودتر از 7 رابیفتیم بریم نت برا مریضا بذاریم تا ساعت 10 دقیقه به 8 راند کنیمشون.... شما هم اگه خاطره ای دارید بنویسید در پناه آرامش بخشش سللام.......بالاخره بعد از مدتها تصمیم به آپ وبم گرفتم....به امید خدا دیگه شروع کنم بسه دیگه تاخیر.....امروز امتحان شیرین اعصاب داشتم اونم با چه atendهایی....مث دسته گل....دس به انداختنشون زبان زد خاص و عامه....هیچکی از پسشون بر نمیاد....از دانشگاه هم تاحالا تذکر زیاد شنیدن....الانه نسبت به سالهای پیش بهتر شدن ولی....هیچکس از گروه ما سر کلاساشون حرف نمیزد....ترسناکترینشون که یه خانم دکتر هستن گفتن چیه اعصاب ترسناکه ؟میترسین؟چرا حرف نمیزنین؟شنیدین اعصاب دیکتاتوریه؟همینطور تیکه مینداخت و نیش خند میزد....یکی از بچه ها حرف جالبی زد ...گفت کم مونده تو بخش پخ کنن ما رو ( شما شک نکنین که هممون پا میذاشتیمه فرار )......البته خیلی منظم بودن.....خیلی هم آموزش خوبی داشتن....به هر حال به گردنمون حق دارن....ما هم تا همیشه دعاگوشون هستیم.....هرچی باشه طبق گفته امام علی(ع) ما الان بندشونیم..... خب بگذریم....میخوام یه نکته پزشکی رو درقالب یه خاطره بهتون بگم.....خب بچه های نازنین یکی بود...یکی نبود...غیر از خدا هیچکس نبود....تقریبا یه سال پیش استاجر عفونی بودم....طبق معمول هر شب میرفتم مسجد....به ناگه دیدم یکی از دوستام!(60 سالشه...تومسجد باهم دوست شدیم)شروع کرد به سرفه کردن پشت سر هم...منم رفتم ازش history (شرح حال) گرفتم که از کی شروع شده؟علامتهای همراهش چیه؟خلط خونی داره یا نه و....یه سرفه مزمن خشک در یک خانم مسن بدون علامت دیگه .....از اونجایی که استاجر عفونی بودم اول شک کردم بهTB (سل)....به cancer(سرطان)هم میشد البته risk facor(عامل خطر مث سیگارکشیدن و....نداشت).....هی بهش گیر دادم برو )cxrayعکس ریه (بگیر و این حرفا…..اون شب گذشت ....چن شب بعد دیدمش گفتم چی شد.....گفت به دکتر گفتم گفت از داروته.....با خودم گفتم ای دل غافل تو الگوریتم کتاب هاریسون برای سرفه مزمن اولین کاری که باید بکنیم همینه که بپرسیم که آیا ACEI ( یه دسته از داروهای ضد فشار خونه) مصرف میکنه یا نه.....که باید بگم خیلی هم نادر نیس....که مال این دوستم هم همینطوری بود....که باید داروی فشار خون رو تغییر بده.... یک درس از این داستان برا خانم دکترا و آقای دکترای آینده.....تو هر بخشی که هستی دلیل نمیشه فقط به دید همون بخش نگاه کنی....درس دوم اینکه از نمودارهای کتاب سر سری نگذر....یه چیزی بوده که نوشتن...درس سوم مردم گناه دارن بیشتر درس بخونیم... شما هم خاطره ای دارید بگید امتماس دعا 2. PH زیر 7.35 (اسیدوز) الف)اسیدوز متابولیک همین مثال بالا رو با هم نگاه میکنیم( PH;7.2 ….. PCO2;28..…..…HCO3;18)...اینجا کاهش بیکربنات و کاهش PCO2 داریم....به ازای هر کاهش بیکربنات باید 1.2 کاهش PCO2داشته باشیم...بیاید با هم محاسبه کنیم.....اینجا6 تا کاهش تو بیکربنات داریم(6×1.2=7.2)...یعنی PCO2 باید تقریبا 7.5 تا کم میشده وبه 32.5 میرسیده تقریبا تا بگیم simple...کاهشش بیشتر از مقدار مورد انتظاره...کاهش(کاهش زیادی) PCO2 هم داریم پس آلکالوز تنفسی هم داریم....اختلال میشه mixed.... اسیدوز متابولیک+ آلکالوز تنفسی.... ب)اسیدوز تنفسی.....مثال میزنیم دوباره..... PH;7.2 ….. PCO2;50..…..…HCO3;32 اینجا افزایش PCO2 و افزایش بیکربنات داریم....به ازای هر 10 افزایش PCO2 تو اسیدوز تفسی مزمن 4تا افزایش بیکربنات و تو اسیدوز تنفسی حاد 1تا افزایش بیکربنات داشته باشیم....حالا فرض میکنیم مریض آسم داره(اسیدوز تنفسی حاد)....10تا افزایش PCO2 داریم تو مثالمون....پس باید بیکربنات به صورت جنتل! یکی بره بالا تا بگیم اختلال simple.....همونطور که مشاهده میکنید شده 32 یعنی به جای یک افزایش 8 تا افزایش داریم...و افزایش(افزایش زیاد)بیکربنات میشه آلکالوز متابولیک....داریم پس اسیدوز تنفسی+ آلکالوز متابولیک بچه ها خودمم یه جاهایی رو ممکنه قاطی نوشته باشم....اگه جایی اشتباه شده بگید که خودمم گیج شدم...
از این داستان بگذریم که حرف واسه گفتن زیاد دارم و گوش واسه نشنیدن زیادتر...میخوام براتون یه مطلب جالبی بیارم که تو اول کتاب روانپزشکی جلد 3 کاپلان و سادوک آوردن...کتابش نمیدونم مال کدوم کشوره ....فک کنم این بخشی رو که دارم مینویسم مترجم بهش اضافه کرده...یه مقالس...از هاراطون داویدیان....
یه موضوع خیلی خیلی جالب دارو برای کاهش استرس در هنگام خواستگاری برای دوستان خیلی استرسی(البته موقع و کنکور و بقیه اضطراب ها هم میشه استفادش کرد)....البته دوستان بهتره رو خودشون مسلط باشن و از این داروها استفاده نکنن...propranolol 10 ....atenolol 50.....diazepam 2 or 5...نیم ساعت یه ساعت قبل از رفتن....دوستان همونطور که گفتم دارو نخورید بهتره(البته الان همه اینقدر پر رو "یعنی همون رو دار"تشریف دارن که به این چیزا نیازی نیست....دو تا داروی اول علائم استرس رو کمتر میکنه ولی فکر هنوز استرس داره....داروی آخر یه کم رو فکر هم اثر داره....البته داروها خوردنش شرایط داره ها...مثلا نباید با داروهایی که فرد داره میخوره تداخل داشته باشه...یا بیماری خاصی نداشته باشه....مثلا کسی که آسم داره بهتره diazepam رو مصرف نکنه اگه آسمش شدیده ....یه نکته دیگه برا همین دارو...مواظب باشید وسط خواستگاری خوابتون نبره!!!!..خلاصه باید همه جوانب رو در نظر گرفت...یه چیز دیگه هم اینه فک کن طرف انشب میخواد بره خواستگاری یکی از این دارو ها بخوره و از شانسش بهش نسازه و دچار عارضش بشه...حالا بیا و درستش کن....به ما هم بد و بیرا میگه حتما....نکتش اینه که اول یه امتحانی بکنید یکی دو دفع همینطوری بعد برا مورد مورد نظرتون مصرفش کنید....
بچه ها امتماس دعا....
اندرون پست قبلیم در مورد اینکه چجوری سرنوشت من و پایان نامم بهم گره خورد نوشتم...گفتم که پایان نامم در مورد اثر حجامت روی آلرژیه(رینیت آلرژیک)...همونطور که میدونید برا نوشتن بیان مساله میشه از مقاله هم کمک گرفت به جز کتاب و...من رفتم سرچ کنم تو Pubmed (سایت معتبر جهانی برا مقاله های علمی)...ببینم چه مقاله هایی میتونم پیدا کنم...چندین تا مقاله پیدا کردم....اثر حجامت روی کلسترول خون...اثر حجامت روی میگرن...اثر حجامت روی آکنه وولگاریس...اثر حجامت روی اسپوندیلو پاتی گردنی...اثر حجامت روی اگزمای حاد...اثر حجامت روی سندرم تونل کارپ...اثر حجامت روی براکیال پارستتیکا...اثر حجامت روی درد کمر...2-3تاش ازایران بود بقیه از آلمان و چین و بقیه کشور ها..نتیجه اکثرشون این بود که حجامت اثر چشم گیری روی درمان این بیماریها داشته...جالبش میدونید کجاست؟...اشک آدم در میاد...تو چن تا از این مقاله ها نوشته بودن حجامت تو یه سری از کشورها خیلی استفاده میشه...چین... آلمان...استرالیا...هند...بخشی از آفریقا و امریکا و جاهای دیگه....هر چی گشتم اسمی از ایران نیاورده بودن...گفتم خدایااااااااااااا ببین اسم ما مسلمونه و اونا دارن مسلمونی میکنن....البته یکی2-3 ساله تو ایران هم دارن بهش بها میدن ( وای که چقد دیر!!)...قبلا دکترا خیلی گارد میگرفتن...الان کمی بهتر شدن...البته فک کنم چون غرب داره تایید میکنه... یوهان آبل (johann Abele) پزشک آلمانی هم در کتاب خود با عنوان «حجامت شیوه درمان آزمون شده» که در سال 1997 چاپ شده در مورد حجامت می گوید: «من اعتقاد راسخ دارم که نه تنها امروز بلکه برای همیشه، امر حجامت را در درمان بیماری ها نباید نادیده گرفت. حجامت پدیده ای است که دخالت در خود تنظیم کردن کار و عملکرد بدن انسان دارد. امری که هرگز با روش های دیگر نمی توان آن را جایگزین کرد... مطالعات ما نشان می دهد که در آلمان می توان 75درصد بیماری ها را با شیوه های درمان طبیعی از جمله حجامت مداوا کرد». وی در کتاب خود از بیمارانی نام می برد که تنها با یک بار حجامت بیماری چندین ساله شان بهبود یافته و می افزاید: «جان کلام این است که چگونه می توان شیوه درمانی که قادر است در کوتاه ترین زمان، بدون عوارض سوء جانبی و هزینه گران و وقتگیر باعث بهبود در یک مرحله شود را به این علت که متعلق به دوران قرون وسطی است نادیده گرفت و از کاربرد آن صرف نظر کرد؟» وی ضمن مقایسه حجامت با سایر روش های درمانی اظهار می دارد: «پزشکی که با اثرات و کاربرد بادکش و حجامت در درمان بیمار ی های گوناگون آشناست، در برخورد با هر نوع بیماری بدون تردید، ابتدا در اندیشه انجام حجامت است و بعد درمان های دیگر زیرا در عمل و در شرایط امروزی و با تعدد مراجعات ثابت شده که بادکش و حجامت آسان ترین و سریع ترین روش درمان است».تنها جایی که اسمی از اسلام و حضرت محمد (ص)آورده بودن توی سایت ویکیپدیاشون بود...گفتم خدا رو شکر لا اقل یه جا از حجامت به عنوان یه توصیه دینی نام برده ...
ولی واقعا تاسف خوردم برای خودمون از صمیم قلب...چرا که هممون فراموش کردیم آموزه های دینی خودمون رو ...درحدیث شب معراج که رسول اکرم (ص)میفرمایند «وقتی که به آسمان هفتم صعود کردم برهیچ ملکی ازملائک گذرنکردم مگراینکه گفتند یامحمد حجامت کن و امتت رابه حجامت کردن امر فرما»...یا در روایتی دیگر از پیامبر در نهج الفصاحه آمده پنج چیز را از سنت های پیامبران الهی معرفی کرده اند که عبارتند از: « حیا، حلم، حجامت، مسواک و عطر زدن»... امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «به درستی که حجامت بدن را سالم و عقل را نیرومند می گرداند»...دوستان مسلمان خدا وکیلی کدومتون تا حالا حجامت کردید؟؟؟...محض رضای خدا حتی یکبار هم حجامت نکردید؟...
اینم لینک یه سری ازمقاله ها که نگید از خودم در آوردم ....
اثر حجامت روی میگرن
اثر حجامت روی درد کمر
اثر حجامت روی هرنی دیسک
اثر حجامت روی آکنه وولگاریس
اثر حجامت روی چربی خون
در آخر از خدای خودم به این خاطر که مسلمونی نکردیم عذر میخوام ...خدایا بهم لیاقت بندگی بده... اونوقت شهادت در راه خودت رو نصیبم کن...
در پناهش و امتماس دعا دوستان
بعضی از آیه های قرآن هست که آدم واقعا حسش میکنه راستش خیلی حفظ نیستم ولی مضمون یکی از آیات قرآن عزیز اینه: گاهی اتفاقی براتون پیش میاد که خوشایند شما نیست ولی ممکنه خدا در اون براتون خیری قرار داده باشه....البته خیلی وقتا آدم نمیگیره چی شد که این بلا سرش اومد ولی گاهی میفهمه چرا....راستش من با پایان نامم این ماجرا رو داشتیم...با یکی از متخصصین عفونی پایان نامه برداشته بودم.....گاهی علائم بالینی سل و نومونی باکتریایی خیلی شبیه هم میشه...قرار بود یه مارکر خاصی رو بین این دو بیماری مقایسه کنیم ببینیم کدوم بیشتره...تا به تشخیصمون کمک کنه...مدتی سرگرم پروپوزالش بودم...این متخصصه هی بهم گیر میداد زودتر کارا رو انجام بده ....منم سعی میکردم سرعتم رو بیشتر کنم...دفعه آخری که باهاش حرف زدم گفت خانم دکتر چرا گیج بازی!!!!! در میاری...اصلا نمیخواد ولش کن...پروپوزال رو میدم به یکی دیگه و گوشی رو قطع کرد!!!!!...آقا منو داری؟...از اونجایی که آدم فوق العاده مقاومی هستم و مشکلات نمیتونن منو از پا در بیارن بغضم گرفت و اشکم سرازیر شد!!!!...از یه طرف شنیده بودم اکثر استادا خودشون با یکی دیگه پایان نامه دارن و من ممکنه کسی رو پیدا نکنم ترسم گرفته بود...از طرفی هم از دست این دکتره شدیدا ناراحت بودم که این همه من وقت گذاشته بودم اون وقت به همین راحتی با من اینجوری صحبت میکنه....به نظرم این اتفاق یک اتفاق بسیار بسیار تلخ و ناگوار بود...مدتی گذشت و من در پی استاد برا پایانامه...تا اینکه بر میخورم به استاد خیلی مهربون....و مهم تر اینکه یکی از طرح هایی که پیشنهاد کرد بهم ....اثر حجامت روی آلرژی بود....خیلی حال کردم وخوشحال شدم از اینکه چه خوب که پایان نامه قبلیم بهم خورد و خدا رو شکر کردم...آخه مدتها تو سرم میگذشت که طرحی بر دارم که برا دینم هم مفید باشم تا بتونم با انگیزه بیشتری کار کنم...خلاصه الان با جون و دل کار میکنم...بر عکس بقیه که میگن پایان نامه کار بیخودیه و وقت آدم تلف میشه...من اصلا همچی حسی ندارم...چون به کارم ایمان دارم و مشتاقم که انجامش بدم....راستی دوستان اگه خواستن میتونم پروپوزالم اگه کامل شد بهشون بدم تا اونا هم بنویسن اونو و انجامش بدن....البته اگه بتونن پیدا کنن دکتری رو که قبول داشته باشه این کار رو!!!!!....خب همین دیگه....این بود من و پایان نامه و خدا...
در پناه آرامش بخشش
امتماس دعا
1. I hate sleeping
2. I want to stay at school for ever
3. No body can read my hand writing
4. My father has extra money
5. I think I have enjoyed my life enough
6. I can not live without tension
7. I want to pay for my sins
8. I do not want to marry before 30
just send to doctors !
خب بریم سر اصل مطلب....ببینیم تجربه این دفعه ما چیه....اولای فصل قشنگ پاییزه.....همه تقریبا در حال تجربه اولین سرماخورگی های پاییزی هستن....همین ما هفته پیش سرما خوردیم جاتون خالی ...البته بیشتر به فارنژیت میخورد تا رینوسینوزیت.....خانواده محترم و دوستان گرام هم متعاقب هم در حال خوردن سرما هستن....یکی از دوستامون رینیت گرفته بود شدید....همچی آب از بینیش میومد که نگید....یه بسته دستمال کاغذی گذاشته بود کنارش....هر دقیقه به دقیقه استفاده میکرد....دستماله داشت تموم میشد...گفتم چه کاریه قرص بنداز بالا راحت شی ....یکی از دوستام قرصcetirizin رو پیشنهاد کرد....یه کم که فک کردم دیدم بخش اطفال بودیم تو نلسون(text اطفال) خونده بودم که آنتی هیستامین های نسل اول(مث hydroxyzin…Tab10mg…25mg ...و....dimenhydramin…Tab50mg ...و diphenhydramin…Tab25mg….cap25mg) نزدیک به 30% توی رینیت ناشی از سرماخوردگی موثرن....ولی آنتی هیستامین های نسل دوم ( مثloratadin..Tab50mg...و…cetirizin…Tab5mg…10mg) اثری تو رینیت و آبریزش بینی ناشی از سرماخوردگی ندارن که ندارن...این رو هم خاطر نشان کنیم که آنتی هیستامین های نسل دوم تو رینیت آلرژیک به وفور استفاده میشن و موثرن.....این نوشته از کتاب نلسون رو برا دوستم گفتم ...گفت من که خوردم دفعه پیش رو من جواب داد ....بذا اینم بخوره ....خب خلاصه دوستم خورد این سیتریزین رو.....2ساعت بعد!! آبریزشش به طور چشمگیری بهتر شد....حالا نمیدونم اثر دارو بود یا نه تلقین ناشی از خوردن قرص......البته قابل توجه دوستان و دکتران که اگه خواستن وقتی سرماخوردن استراحت کنن و تخت بخوابن نسل اول نوش جان کنن....چون نسل دوم خواب آور نیس...
چن تا از اون داروهاenalaprin (Tab 2.5-5-10-20mg).......captopril (Tab 25-50mg).... l
ادامه درس قبل
به فرض تو یه ABG داریم... PH;7.2 ….. PCO2;28..…..…HCO3;18.این جا هم دقیقا همون کار بالا رو انجام میدیم......در ادامه باید ببینیم این اسیدوز متابولیکه یا تنفسی....باید بازم ببینیم کدوم رکن از ABGاسیدوز ما رو توجیه میکنه...(بازم داخل پرانتز عرض کنم که افزایش PCO2 (جزء تنفسی) و کاهشHCO3 (جزء متابولیک)اسیدوز رو توجیه میکنه)....تو فرض مسئله کاهش بیکربنات و کاهش PCO2 داریم....که کاهش بیکربنات اسیدوز ما رو توجیه میکنه نه کاهش PCO2...پس داریم اسیدوز متابولیک…. اگه یه مثالی دادن که افزایش PCO2 داشت توش اون موقع اسیدوز تنفسی داریم.....خب خوشم باشه...فک کردید کار تموم شده...نه دکتر....حالا باید بگیم این اسیدوز (pure)simple یا mixed...بازم میشه دو دسته
حالا یه سوال....اگه به PH نیگا کردیم دیدیم اسیدوز داره مثلا ولی هیچ کدوم ازرکن های بیکربنات و PCO2 اونو توجیه نکرد چی کار باید کرد؟؟...اون موقع با کمال اطمینان میتونیم بگیم (حالا زیادم مطئمن نیستم که با کمال اطمینان بگیم) دستگاه اشتباه کرده.....برا اینکه خستگیتون در بره این ABG رو تفسیر کنید!!!!!!... PH;7.1 ….. PCO2;55..…..…HCO3;28
Design By : Pichak |